به نظر من اینکه دانشجو باشی و بروی سر کلاس و 90 دقیقه فقط درس
بخوانی خیلی چیز بیخودیست. همیشه وقتی دانشجو بودم دلم میخواست استاد وسط کلاس برایمان
شعر میخواند ، یا یک کار لذت بخشی میکرد. برای همین الان بعد از 45 دقیقه کلاسم
وقت استراحت ده دقیقه ای دارم که به اختیار دانشجوهاست ، بعضی کلاسها خودشان شعر
میخوانند ، بعضی ها آواز ، بعضی بحث فلسفی میکنند ، بعضی وقتها هم خودم برایشان از
زندگی میگویم ، ازینکه اگر در روز 5 دقیقه کنار پنجره ننشینند و فضای بیرون را
نگاه نکنند واقعا زندگی نکرده اند. یا اینکه اگر همه وقتشان را درس بخوانند 4 سال
از بهترین سالهای عمرشان را ریخته اند به پای علمی که نصف بیشترش به هیچ دردی
نمیخورد. یا اینکه اگر هرچندوقت یکبار شعری تازه نمیخوانند بدانند که شادابیشان را
ذره ذره از بین میبرند. اما امروز سر کلاس وقتی دانشجوها از درس خسته شده بودند
طبق روال همیشه مان خواستند که درس زندگی بدهم . توی فکر رفتم که چه بگویم برایشان
که یکی از وسطهای کلاس گفت : درباره پیاز بگویید استاد. همه خندیدند. آخر از پیاز
چه نکته ای میتوان در آورد. شاید بتوان زندگی و روابط اجتماعی را به پیاز تش ضرب الم......
ادامه مطلبما را در سایت ضرب الم... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ehosseinhosseinia بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 26 بهمن 1395 ساعت: 6:08